اقتصاد رفتاری شاخهای از علم اقتصاد است که به دنبال افزایش قدرت توضیح مدلهای اقتصاد متعارف بوسیله استفاده از فرض های مبتنی بر مشاهدات تجربی و روانشناسی و آزمایش روی رفتار انسان ها است. منظور ما از اقتصاد متعارف، اقتصاد نئوکلاسیک است. در طول 40 سال گذشته روش مدل کردن رفتار انسان توسط اقتصاد رفتاری به چالش کشیده شده است. به طور خلاصه، اقتصاد رفتاری با کمک از یافته های دیگر علوم رفتاری از جمله روانشناسی و زیست شناسی به مستند کردن مواردی از خطاهای موجود درجریان غالب اقتصاد پرداخته است و به کامل شدن مدل های اقتصادی کمک کرده است.
به مدد اقتصاد رفتاری، انسان مدل های اقتصادی دیگر لزوما موجوداتی کاملا خودخواه، کاملا عقلانی، با ترجیهات سازگار در طول زمان و توان محاسباتی بالا نیستند. به صورت کلی، هر نظریه ای که قابلیت ابطال داشته باشد و اصول بنیادین اقتصاد نئوکلاسیک را به نحوی تغییر دهد که بر قدرت توضیح مدل های پیشین بیافزاید و مبنای تجربی داشته باشد جزء اقتصاد رفتاری حساب می شود. اقتصاد رفتاری به مدل های کلاسیک اقتصاد مفهوم هایی از قبیل: منطق محدود، سوگیری ها و تورش های ادراکی در تصمیم گیری، نقش اطلاعات و منبع آنها، ترجیهات وابسته به مرجع، نقش احساسات و یادگیری و ... را اضافه می کند و باعث افزاش تطبیق پذیری آنها با واقعیت می شود. اقتصاد رفتاری می تواند مزیت رقابتی قابل توجهی به ما اضافه کند، چرا که کسانی که برای ما تصمیم می گیرند دیگر به انسان به عنوان موجودی که در اقتصاد نئوکلاسیکی فرض شده و دید بلند مدت و توانایی نامحدود دارد نگاه نمی کنند. هدف اقتصاد رفتاری رشد علم اقتصاد، تولید نظریه های جدید، بهبود پیش بینی ها و توصیه های بهتر سیاستی است. بر خلاف تلقی رایج، اقتصاد رفتاری به دنبال رد کردن روش های سنتی اقتصاد مانند بیشینه کردن مطلوبیت و بهره وری یا رهیافت تعادلی نیست. فرض های مورد استفاده در اقتصاد رفتاری خیلی عجیب نیستند و در نظریه های اقتصادی هیچ مانعی برای در نظر گرفتن آنها وجود ندارد. مثلا، در نظریه های اقتصادی هیچ الزامی نیست که انسان ها به عدالت اهمیت ندهند، احتمالات را به صورت خطی در نظر بگیرند و یا زمان را با نرخی ثابت تنزیل کنند. اقتصاد نئو کلاسیک تنها لازم دارد که ترجیهات افراد کامل و انتقال پذیر باشند و در واقع شواهد خوبی هم وجود دارد که هر دو این خصوصیات را تائید می کند. برخلاف تصور عده ای که فکر می کنند اقتصاد رفتاری اجازه هر رفتار غیر منطقی را می دهد، اقتصاد رفتاری پیش بینی های دقیق تری می کند و گاهی اوقات که نقاط تعادلی متعددی وجود دارد، تعادل مطرح تر را مشخص می کند. در حالیکه اقتصاد رفتاری مفروضات بدیهی اقتصاد نئو کلاسیک را به چالش می کشد و نشان می دهد که تصمیم گیریهای اقتصادی افراد اصول نظریه انتخاب عقلانی و پیشینه کردن مطلوبیت انتظاری را نقض میکنند، نظریه هایی ارائه می دهد که مبتنی بر مشاهدات تجربی و سوگیری های رفتاری سیستماتیک است. اقتصاد رفتاری به فهم بهتر چگونکی تصمیم گیری افراد در دنیای واقعی میپردازد و باعث بهبود سیاستهای رفاهی پیرامون بهداشت و تغییر انگیزه سرمایه گذاری و پس انداز می شود.
اگر سیر تحولات در علم اقتصاد را در نظر بگیریم، همان طور که اصلاح فرض هایی مانند رقابت کامل و اطلاعات کامل، به پیداش سازمان صنعتی و اقتصاد اطلاعات منجر شده است، این اقتصاد تجربی بود که با فراهم کردن امکان آزمون فرض ها و نتایج اقتصاد متعارف، راه را برای اقتصاد رفتاری هموار کرد.
اقتصاد تجربی ابزاری است برای آزمون نظریههای اقتصادی، مکانیزمهای تشویقی، نهادها و محیطهای کاری، توصیههای سیاستگذاری واستخراج ترجیحات مصرف کننده. از اقتصاد تجربی برای بررسی و یافتن قواعد حاکم بر رفتار بازیگران اقتصادی هم استفاده می شود.
آزمون کامل نظریه های اقتصادی احتیاج به کنترل ترجیحات بنگاههای اقتصادی، اطلاعات، نهادها و ساختار تقابل بین بنگاههای اقتصادی دارد. در مقابله با عوامل غیر قابل کنترل محیطی برخی از روشهای پیچیده اقتصاد سنجی استفاده کرده و بعضی با استفاده ازآزمون های ساده آماری به بررسی دادههای آزمایشگاهی روی آورده اند که مستلزم انجام و تکرار آزمایشها در محیطی قابل کنترل است.
دلیل ترجیح روش اقتصاد تجربی به سایر روشها؛ عدم امکان انتخاب داده ها بر اساس سلیقه و دسترسی محقق، امکان اندازه گیری سایز متغیرها و پارامترهای مدل، بررسی متغیرهای غیر قابل مشاهده و اثرات مخدوش آنها است. همچنین در این روش امکان کنترل انگیزه ها و مشوق های مالی و اقتصادی نیز وجود دارد که حائز اهمیت فراوان است.
با وجود اینکه برخی بین اقتصاد رفتاری و اقتصاد تجربی تمایز قائل هستند، اما اقتصاددانان رفتاری و تجربی مکمل هم هستند و در بسیاری از مواقع کار آنها مشترک است. اقتصاددانان تجربی فقط به دنبال آزمون مدل های اقتصادی نیستند. گاهی نتایج آزمایش ها مبنایی می شود برای ارائه مدل های جدید و اقتصاددانان رفتاری همیشه به دنبال اقتصاددانان تجربی هستند تا فرضیه ها و مدل های پیشنهادی خود را مورد آزمون قرار دهند.