بسمه تعالی
گزارش سیزدهم به مردم شریف ایران؛
برندگان و بازندگان اقتصاد ایران در
سال 1397
نگاهی اجمالی به بیلان عملکرد اقتصاد ایران و
برندگان و بازندگان آن در سال 1397 نشان میدهد که در واقع چه رویدادها و اتفاقاتی
در عرصه اقتصاد ایران به وقوع پیوسته و تحریمها مستمسک و توجیهکننده چه خروجیها
و کارکردهایی شده است.
پال کروگمن برنده جایزه نوبل اقتصاد میگوید؛ «افکار
نادرست بدان علت شکوفا میشوند که به سود گروههای قدرتمند هستند». شاید در کمتر
دورهای در تاریخ ایران، به اندازه 5 سال اخیر، از عنوان «علم اقتصاد» و قالب های
سطحی و گزینشی به زیان کشور و مردم، استفاده ابزاری شده باشد. همه چیز از افزایش
نرخ ارز، با توجیه حمایت از تولید و صادرات داخلی شروع شد، آن هم در اقتصادی که
بنا بر سنت مالوف یک قرن اخیر صادرکننده مطلق مواد خام و اولیه نفتی و معدنی و
کشاورزی و واردکننده کالاهای مصرفی است. نحلههای مدافع افزایش نرخ ارز ادعا میکردند
که با افزایش نرخ ارز تولید و صادرات شکوفا و به تبع آن اقتصاد ایران گلستان خواهد
شد، که چنان چه بارها تذکر داده شد، نظر به غیاب ساختارها و نهادهای پشتیبان
تولید، نتیجه عکس به همراه داشته است. همین نحلهها که از افزایش نرخ ارز به دنبال
اهداف و اغراض دیگر بودند، نه تنها در برابر بیثباتی اقتصاد کلان و تشدید رکود
تورمی حاصل از افزایش بیرویه و مخرب نرخ ارز سکوت پیشه کردند، بلکه به انحاء
مختلف از آن حمایت نیز کردند.
در ارتباط با شوک ارزی سال 1397 سه پرسش کلیدی
مطرح میشود:
(1) پرسش نخست این است که چرا نرخ ارز ظرف مدت
کمتر از 6 ماه 3 برابر شد؟ چه توجیه و منطقی برای شوک ارزی و بیثباتسازی اقتصاد
کلان وجود دارد؟ و چرا مدعیان کذاب علم اقتصاد نه تنها در برابر این موضوع سکوت
کردهاند که حتی آن را تشویق هم میکنند.
(2) پرسش دوم این است که در شرایطی که نرخ ارز
به صورت دستوری- تحمیلی 3 برابر شده و به تبع آن صدها هزار میلیارد تومان رانت
افزایش نرخ ارز ناشی از هزینه های ریالی و فروش دلاری نصیب گروههای رانتی مانند
صنایع بالادستی صنعتی- معدنی و به ویژه فولاد و پتروشیمی شده است، چرا دولت اقدام
به واقعیسازی قیمت مواد اولیه و خام و انرژی این صنایع (که متعلق به همه مردم
ایران است) نمیکند؟
(3) پرسش سوم این است، در شرایطی که نرخ ارز 3
برابر شده و صدها هزار میلیارد تومان منافع نصیب بخشهای شبه دولتی و وابستگان به
دولت و جناحهای قدرت شده است، چرا حقوق و دستمزد کارگران و کارمندان متناسب با
افزایش قیمتها ترمیم و اصلاح نمیشود؟
هدف از افزایش نرخ ارز و بیثباتسازی اقتصاد
کلان در سال 1397، در اصل گلآلود کردن جریان اقتصاد و چپاول عامه مردم توسط بخشهای
فاسد و رانتی اقتصاد در پوشش بخش خصوصی است، که اگر جز این بود، هیچ یک از موارد
سهگانه فوقالذکر نباید اتفاق میافتاد. موتور خلق تورم با افزایش 3 برابری نرخ
ارز و همچنین افزایش 2 تا 3 برابری قیمت مواد اولیه داخلی (کالاهای اساسی صنعتی)،
با تمام قدرت فعال شده است، بنابراین ادعای کلیشهای تورمزا بودن مولفه افزایش
متناسب دستمزدها (با وجود عوامل کلیدی مانند افزایش مستمر نرخ ارز و کالاهای اساسی
صنعتی و حفظ نرخهای بالای سود بانکی و از سوی دیگر سهم پایین دستمزدها در اقتصاد)،
در اصل به منظور استمرار چپاول مردم توسط بخشهای فاسد و رانتی اقتصاد در پوشش بخش
خصوصی صورت میگیرد. اصل ماجرا این است که با دستکاری قیمتها و به واسطه اخذ
مالیات تورمی (نامرئی)، همچنان عامه مردم فقیرتر و گروهی قلیل ثروتمندتر شوند.
برآوردها حاکی از این است که نرخ رشد اقتصادی
کشور در سال 1397 بین منفی 3 تا منفی 5 درصد میباشد، در نتیجه حجم اقتصاد به همین
اندازه منقبض شده است. تا اسفند ماه سال 1397 قدرت خرید مردم (مخارج مصرف نهایی
خانوارها) عملا 30 درصد کاهش یافته است. با توجه به شکاف عمیق بین انقباض 3 تا 5
درصدی اقتصاد و کاهش 30 درصدی مصرف
خانوارها، این پرسش مطرح میشود که آن چه از سفره مردم کم شده به کجا رفته است؟
موتور خلق تورم با اخذ مالیات نامرئی که فقط اقشار متوسط و فقیر را هدف میگیرد و
صاحبان ثروت و رانت را فربه تر میکند، طبق روال معمولِ سه دهه اخیر فلاکتسازی
عامه مردم و تامین منافع گروهی خاص و منتخب را به عهده دارد. در این میان سازوکار
مالیاتی نیز حقوقبگیران و صاحبان صنایع خرد و کوچک و متوسط را هدف گرفته و
منتفعین اصلی رانتهای متنوع اقتصاد و درآمدهای کلان حاصل از فعالیتهای نامولد و
به ویژه سوداگرانه و سفتهبازانه را معاف کرده است.
دولت (به صورت مستقیم یا غیرمستقیم) با افزایش
نرخ ارز و به همراه آن مواد اولیه صنعتی (مانند فلزات اساسی و مواد شیمیایی و
پتروشیمی)، و در نتیجه با افزایش بهای کالاهای وارداتی و تولیدکننده صنعتی، موجبات
افزایش قیمتهای کالاهای مصرفی و رشد نرخ تورم را فراهم آورده است. هر چند که
بنگاههای بزرگ صنایع مادر (تولیدکنندگان مواد اولیه صنعتی) عنوان بخش خصوصی را یدک
میکشند، اما اغلب آنها توسط مدیران منتصب دولتی اداره شده یا شرایط ویژه رانتی
فعالیت آنها (مانند بهای نازل نهادههای اصلی تولید مانند مواد خام و انرژی) را
دولت تعیین میکند.
فقط در نتیجه شوک ارزی سال 1397 و افزایش دستوری
و تحمیلی نرخ ارز در اقتصاد ایران، بخشها و گروههای متعددی از رانت افزایش نرخ
ارز (و امواج تورمی) منتفع شدهاند که به شرح زیر، میتوان به آنها اشاره کرد:
(1) تولیدکنندگان و صادرکنندگان با هزینه (غالب)
ریالی و فروش بر مبنای قیمتهای دلاری: بیش از 200 هزار میلیارد تومان رانت ارزی
دریافت کردهاند. به عنوان مثال زنجیره معدنی و محصولات معدنی با 10 میلیارد دلار
صادرات و حدود دو برابر آن فروش داخلی، با دو برابر سازی قیمتهای فروش داخلی یا
صادراتی به دهها هزار میلیارد تومان رانت جدید (علاوه بر رانتهای قبلی) دست پیدا
کرد؛
(2) صادرکنندگانی که 30 میلیارد دلار ارز حاصل
از صادرات را بر نگرداندهاند و با وجود 30 درصد افزایش نرخ ارز در دو ماه اخیر،
همچنان در پی کسب منافع هر چه بیشتر هستند: حدود 100 هزار میلیارد تومان رانت
دریافت کردهاند؛
(3) صادرات و قاچاق بر پایه منافع آربیتراژی
حاصل از مابهالتفاوت قیمتها: بیش از 100 هزار میلیارد تومان رانت؛
(4) واردکنندگان و گروههای برخوردار از ارزهای
دولتی (مانند خودروسازان با دریافت 2.5 میلیارد دلار ارز دولتی) و همچنین خریداران
نزدیک به ده میلیون قطعه سکه طلا: بیش از 100 هزار میلیارد تومان؛
(5) افزایش درآمد دولت (جهت استمرار توزیع رانت
و منافع بین ذینفعان و همپیمانان): حدود 100 هزار میلیارد تومان؛
(6) سوداگران، سفته بازان، دلالان و دیگر رانتخواران
و سوء استفادهکنندگان: بیش از 200 هزار میلیارد تومان؛
(7) تسویه دو-سوم بدهی بانکهای فاسد و بدهکار به
مردم (با 600 هزار میلیارد تومان بدهی خالص): به میزان 400 هزار میلیارد تومان؛
(8) تسویه دو-سوم بدهیهای دولت (و از جمله 300
هزار میلیارد تومان بدهی به سیستم بانکی): به میزان 400 هزار میلیارد تومان؛
(9) تسویه بدهیهای بدهکاران بزرگ بانکی (و از
جمله بیش از 100 هزار میلیارد تومان مطالبات معوق بانکی): به میزان 200 هزار
میلیارد تومان؛
موارد فوقالذکر جنبه درآمدی یا سرمایهای (با
کاهش ارزش پول ملی به یک- سوم) دارند که میتوانند دارای همپوشانی باشند. در کنار
اینها گروهها و جناحهایی که با اعمال فشار اقتصادی در پی کسب اهداف سیاسی هستند
و همچنین عوامل نفوذی که از طریق اخلال و فشار اقتصادی در پی دعوت مردم به شورش
هستند، نیز از دیگر حامیان و ذینفعان شوک ارزی سال 1397 به شمار میروند.
نحلههای مدعی اقتصاد بازار که بیش از هر چیز
خدمت به دولت و وابستگان قدرت و بنگاههای رانتی شبهخصوصی و بانکهای خصوصی فاسد
را در سابقه خود دارند، پس از مهندسی افکار عمومی در جهت شوک ارزی، هم اکنون با
طرح فساد و رانت، نوک حمله خود را به اختصاص ارز ترجیحی جهت واردات کالاهای اساسی
و یارانه بنزین قرار دادهاند. در اقتصادی که در 5 سال اخیر با پشتیبانی و موجهسازی
همین نحله اقتصادی حدود 10 هزار تریلیون ریال (یک میلیون میلیارد تومان) سود بانکی
پرداخت شد که حداقل 500 هزار میلیارد تومان آن پرداخت سود بانکی غیر متعارف (رانت
به سرمایه) است، سخن از رانت، عدالت و فساد، آن هم در محلی که مردم بیشتر منتفع میگردند،
جای تعجب دارد.
ضمن آن که اختصاص ارز ترجیحی به واردات کالاهای
اساسی سیاستی نسبتا موفق در جهت کنترل نرخ تورم و حمایت از اقشار متوسط و ضعیف است،
حتی اگر فرض شود که 30 درصد این تخصیص ارز اتلاف شده باشد، کل اتلاف کمتر از 15
هزار میلیارد تومان است. اگر بهای بنزین بین 50 تا 100 درصد افزایش پیدا کند، مابهالتفاوت
آن بین 15 تا 25 هزار میلیارد تومان خواهد بود. بنابراین ملاحظه میشود گروهی که
خود را اقتصاددان و کارشناس میخوانند جهت تامین منافع صاحبان قدرت در دولت و بخشهای
دیگر، چگونه چشم بر روی چند صد هزار میلیارد تومان رانت و منافع بادآورده بستهاند
و به جای آن 30 تا 40 هزار میلیارد تومان را به مسئله و دغدغه روز تبدیل کردهاند.
هدف اصلی این لابی و دیگر ذینفعان افزایش نرخ ارز رسمی کشور به مرز 10 هزار تومان
(به ازای یک دلار) و به تبع آن بالا رفتن نرخ ارز آزاد به مرز 20 هزار تومان و
استمرار رانتهای افزایش نرخ ارز سال 1397، در سال 1398 است.
دولتی که با کاهش نرخ تورم و شعار اعتدال توانست
رای مردم را اخذ کند و بر سر کار بیاید و با این تعهد بیعت مردم را گرفت، با ایجاد
بزرگترین شوک ارزی تاریخ کشور و به تبع آن بیثباتی اقتصاد کلان و امواج تورمی، بیشک
شکافی بس عظیم بین مردم و خود به وجود آورده و عهدشکنی نابخشودنی مرتکب است. در
اینجا اخطار داده میشود که استمرار دستکاریهای قیمتی، آن هم یکسره به زیان عامه
مردم و در سوی دیگر به سود گروههای ذینفع منتخب، شرایط بحرانی اقتصاد ایران را به
ورطههای هولناکی خواهد کشاند که برونرفت از آن شاید دیگر ممکن نباشد. در این
راستا نه تنها دولت و دستگاههای اجرایی (به ویژه بانک مرکزی، سازمان برنامه و
بودجه و وزارتخانههای صنعت، معدن و تجارت و امور اقتصادی و دارایی) که مجلس و همچنین
قوه قضاییه نیز مسئول هستند و وظیفه مقابله و مبارزه با کژکارکردیها، رانتپاشیها،
فساد و بیعدالتی و فروپاشی اقتصاد کشور را بر عهده دارند.
در خاتمه جهت مدیریت بحرانهای اقتصادی-اجتماعی
پیش رو و مقابله جدی و همهجانبه با «رانت، فساد و بیعدالتی»، راهکارهای زیر
پیشنهاد میگردد.
(1) تخصیص فقط 8 میلیارد دلار ارز با نرخ ترجیحی
جهت واردات دارو و تجهیزات و ملزومات کاملا ضروری پزشکی، نهادههای دامی، نهادههای
کشاورزی (جهت تولید گندم و محصولات کشاورزی کلیدی و اساسی)، دانههای روغنی، روغن
خام و در صورت لزوم روغنهای خوراکی، شکر خام، برنج، حبوبات و گندم؛
(2) واگذاری مسئولیت تولید گوشت مرغ و تخم مرغ و
همچنین گوشت قرمز و لبنیات به تشکلهای تولیدی (همراه با تامین نهادههای تولیدی و
منابع مالی)؛
(4) کاهش قیمت ارز در جهت تقویت ارزش پول ملی و
برگرداندن بخشی از قدرت خرید عامه مردم و حقوقبگیران از این طریق؛
(5) اصلاح و ترمیم دستمزد و مزایای کارگران و
کارمندان متناسب با تورم واقعی؛
(6) توقف فعالیت بازار ثانویه ارز و فروش هر گونه
ارز صادراتی به دولت با قیمت عادلانه و منطقی. نسبت بازگشت ارز صادراتی با توجه به
میزان برخورداری کالاهای صادراتی از منابع ملی (به عنوان مثال نفت، گاز، معدن، آب،
انرژی و خاک) تعیین شود؛
(7) اخذ مابهالتفاوت حاصل از افزایش قیمتها
(نسبت به افزایش قیمت نهادههای مواد خام، آب و انرژی) از کلیه بنگاههای
صنعتی-معدنی در سال 1397؛
(8) افزایش قیمت مواد خام و انرژی و آب مصرفی
صنایع انرژیبر و متکی به رانت منابع، متناسب با افزایش بهای قیمت فروش محصولات
آنها در بازارهای داخلی یا صادراتی و افزایش بهره مالکانه و حقوق دولتی معادن در
حد و اندازه منافع اقتصادی حاصله؛
(9) لغو معافیتهای مالیاتی خاص بنگاههای شبهدولتی
و شبهخصوصی سودده (به ویژه در بورس) که منجر به برقراری شرایط رقابت ناعادلانه
بین بنگاههای بزرگ شبهدولتی و بنگاههای خرد، کوچک و متوسط بخش خصوصی واقعی و
در سوی دیگر فرار مالیاتی گسترده شده است؛
(10) لغو معافیتهای مالیاتی صادرات مواد خام و
اولیه؛
(11) بکارگیری همه ابزارهای در دسترس و به خصوص
فنآوریهای جدید و کنترل تراکنشهای بانکی جهت اخذ مالیات از کلیه فعالیتهای سفتهبازی
و دلالی، مستغلات، سود سپردههای بانکی، عایدی سرمایه و دیگر منافع کلان و فعالیتهای
نامولد و همچنین بخشهای معاف از مالیات؛
(12) اخذ مالیات از درآمدهای کلان حاصل از سفتهبازی،
دلالی و رانت افزایش نرخ ارز در سال 1397.
حسین راغفر، احسان سلطانی